کد مطلب:88583 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:407
[صفحه 55] حال معالجه این تغیر و اطفای این نایره در غایت تعذر بود، هر چه در اطفای اشتعال استعمال كنند ماده قوت گیرد و سبب زیادت اشتعال شود. اگر به موعظت تمسك كنند، خشم بیشتر و اگر در تسكین حیله نمایند لهب و مشعله زیاده گردد.»[1]. بقراطیس حكیم گوید كه: من به سلامت آن كشتی كه باد سخت و شدت آشوب دریا به لجه افكند كه بر كوه های عظیم مشتمل بود و بر سنگ های سخت زند، امیدوارترم از آن كه به سلامت غضبان ملتهب، چه ملاحان را در تلخیص آن كشتی مجال استعمال لطائف حیل باشد، و هیچ حیله در تسكین شعله ی غضبی كه زبانه می زند، نافع نیاید، و چندان كه وعظ و تضرع و خضوع بیشتر بكار دارند، مانند آتشی كه هیزم خشك بر او افكنند، تیزی بیشتر نماید و اسباب غضب ده تا است: 1- عجب 2- افتخار 3- مراء 4- لجاج 5- مزاح 6- تكبر 7- استهزاء 8- غدر (حیله و مكر) 9- ضیم (ستم) 10- طلب نفایسی كه از عزت موجب مناقشه و محاسده شود و شوق به انتقام غایت این اسباب بود. و لو احق (ملحقات) غضب كه اعراض این مرض بود هفت صنف باشد: 1- ندامت 2- توقع مجازات عاجل (سریع) و آجل (موخر) 3- مشقت دوستان 4- استهزای اراذل 5- شماتت اعداء 6- تغییر مزاج 7- تالم ابدان (ناراحتی بدن) و امیرمومنین علی (ع) فرمودند: «الحده نوع من الجنون لان صاحبه یندم فان لم یندم فجنونه مستحكم»، غضب نوعی از دیوانگی است زیرا صاحب آن پشیمان می شود (یعنی حالتی غیر عادی داشته و پس از مدتی عادی می شود) و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگی او ریشه دار و عمیق است (یعنی اگر از عمل و حالت خود پشیمان نشد، هنوز به حالت طبیعی باز نگشته و دیوانگی او عمیق است.)[2]. خداوند ما را به این جنون مبتلا نگرداند و اگر خدای ناكرده دچار شدیم، [صفحه 56] سریعا به هوش آئیم و خود او ما را در آن حال حفظ كند كه دیوانه خود قادر بر كنترل خود نیست.
خواجه نصیر در اخلاق ناصری می فرماید: «غضب (نقطه ی مقابل حلم) حركتی بود، نفس را كه مبدء آن شهوت و انتقام بود، و این حركت چون به عنف بود، آتش خشم افروخته شود، و خون در غلیان آید، و دماغ و شریانات از دخانی مظلم ممتلی شود، تا عقل محجوب گردد، و فعل او ضعیف، چنانكه حكماء گفته اند كه: بنیه ی انسانی مانند غار كوهی شود، مملو به حریق آتش و محتنق به لهب و دخان كه از آن غار جز آواز و بانگ و مشغله و غلبه اشتغال چیزی دیگر معلوم نشود، و در این
صفحه 55، 56.